برنامهی کوهپیمایی منطقه سرشاخان به مناسبت روز جهانی کوهستان
جمعه 20 آذر 1388 11 سپتامبر 2009
صبح روز جمعه ساعت 6:15 تعداد 23 نفر از اعضای کانون جهت اجرای برنامهی فوق در محل دفتر کانون تجمع کرده تا به وسیلهی یک دستگاه مینیبوس آقای حسین عزیزی عازم روستای لک بن شویم. مینیبوس 15 دقیقه تاخیر داشت و انتظار برای رسیدن دو نفر از بچهها که مدتها بود در برنامهها شرکت نداشتند باعث شد نیم ساعت دیگر تاخیر کند. در مسیر به یکی از پیشکسوتان و خانوادهشان برخوردیم و رساندن آنها تا شروع مسیر کوهپیمایی باعث شد 45 دقیقهی دیگر تاخیر کنیم. روستای لکبن در حدود 50 کیلومتری جاده مهاباد- پسوه- پیرانشهر واقع است. 5 کیلومتر جاده خاکی از این روستا تا ابتدای “گلو” محل دیواره تمرینات سنگنوردی فاصله است و اینجا سرآغاز مسیر باستانی منطقه سرشاخان است. درهای عمیق با صخره و دیوارهای عمودی بلند به ارتفاع بیش از 300 متر و رودخانه جاری در شکاف این صخرهها با طبیعتی زیبا و بدیع و مسیر ارتفاعات پربرف قلات شاه و لند شیخان و کانی زرد که باعث شده بیشتر برنامههای کوهنوردی از اینجا آغاز شود. هر ساله تعدادی همایش کوهنوردی و سنگ نوردی نیز از طرف کوهنوردان شهرهای مهاباد،نقده و پیرانشهر در “گلو” برپا میشود.
ساعت 9:30 به لکبن رسیدیم. از مسیر پاکوب باستانی از میان شکاف بزرگ صخرهها به طرف روستای “احمد غریب” حرکت کردیم. راه پاکوب با پلکان مارپیچ سنگی که صدها سال قبل برای دسترسی به قلعههای ارتفاعات ساخته شده، براستی روستای کوچک و غریبی است این “احمد غریب” در ارتفاع تنها چند ماه پیش از امکان برق بهرهمند شده است. اکثر مردم این روستا و روستای بابکرآوی از مسیر طولانی پاکوب خودرا به لکبن میرسانند تا به شهر دسترسی پیدا کنند و تنها وسیله نقلیهی آنان تنها تراکتور روستا است. آفتاب برآمده و زمین یخ بسته ناشی از آب شدن برفهای چند روز قبل مسیر را به شدت گلی کرده بود. گل پیمایی زمان و سرعت حرکت را از تیم گرفته بود. یک ساعت و نیم بعد به روستا رسیدیم و سید مهربان ما را به منزل باصفای خود دعوت کرد. گروهی داخل شدند و کنار بخاری در خانهی روستایی و بقیهی ما در پشت بام مقابل زیر آفتاب و کنار مرغ و خروس و مرغابی و تنها گربهی چاق و چله روستا صبحانه را خوردیم. ساعت 12 از راه برفکوبی شده به طرف روستای بابکراوی حرکت کردیم، از اینجا بقیه راه سراشیبی است و در روستا پس از مدتی استراحت از راه پاکوب پایینی با شیبی ملایم بعد از گذشتن از “گوره ههرمی” درهای با درختان زالزالک و گلابی به طرف دیواره “گلو” بازگشتیم .مسیر پلکانی دیگری مشابه مسیر صعود صبح بر سر راه باقی است تا به چشمهی معرف و گوارای “کانی رهش” برسیم. ساعت 15:30 کنار چشمه ناهار صرف شد. در دره عمیق میان دیوارههای سنگی بیشتر روز سایه است و سرمای هوای بعدازظهر اینجا بیشتر احساس میشود. کمی راه تا محل پارک مینیبوس باقی است و ساعت 16:30 زمان بازگشت است. یک ساعت و نیم تا مهاباد با عبور از گردنه “میدان بهلهک” و راه پر پیچ و خم باقی است. همراه با کلیه اعضای کانون در نهایت سلامت ساعت 19 به مهاباد رسیدیم آنچه از خود بجا گذاشتیم تنها رد پایی بود بر برف و آنچه از کوه گرفتیم عکس از خاطرهای شیرین و کوهپیمایی بسیار لذت بخش و مفرح بود. مثل همیشه زبالهها را با خود به شهر آوردیم تا در محل زباله شهری دفن شود.