بنام پروردگار توانا
کانون کوهنوردان اوراز مهاباد
گزارش صعود
نام برنامه : صعود به قله علم کوه
ارتفاع قله ازسطح دریا : 4850 متر ( دومین قله ایران از نظر ارتفاع )
تاریخ حرکت :7 و 8/5/1388
محل تجمع : کانون کوهنوردان اوراز مهاباد
سرپرست برنامه : حسن سینا
تعدادنفرات شرکت کننده در برنامه : 20 نفر ( شامل 5 خانم و 15 آقا )
نام اعضای تیم : آقایان : 1- حسن سینا 2- مصطفی حیدری 3- عثمان عازمی 4- سلیمان علیپور 5- شهروز صفری 6- سیامند مسماری 7- محمد خضری 8- هیمن نیاکان 9- رحیم رسولی 10- امید شیخ محمدی 11- رضا محمد بایزیدی 12- رزگار قرنی 13- رضا هلال قاضی ( کسری ) 14- آرش اسماعیل زاده 15- عثمان هاشم پور . و خانمها 1- خدیجه خدیر 2- بیان فاضلی 3- سحرعبدی 4- رابعه کریم زاده 5- سومیه کریم زاده
مسیر حرکت : ازمهاباد به استان مازندران شهرستان کلاردشت ، بخش رودبارک
وسیله نقلیه : 1- یکدستگاه مینی بوس دربستی IVECO برانندگی آقای یعقوب احمدی مکری با کرایه000/300 تومان 2- سواری شخصی ریو متعلق به آقای عثمان عازمی 3- اتوبوس خط مهاباد به تهران
درتاریخ 7/5/1388 ( یکروز قبل از تیم، اعضای تیم سنگ نوردی ) راس ساعت 21 تعداد6 نفر ازاعضای فنی کار کانون بنامهای امید شیخ محمدی- عثمان هاشم پور – رضا محمد بایزیدی – کسری قاضی– رزگار قرنی–– آرش اسماعیل زاده با اتوبوس تهران و در روز پنجشنبه تاریخ 8/5/1388 راس ساعت 18 دیگر اعضای تیم با خودروهای مذکور فوق حرکت کردیم. ( آقایان مصطفی حیدری – عثمان عازمی – محمد خضری با خودرو شخصی آقای عازمی حرکت نمودند )
باگذشتن ازشهرهای مسیر از جمله میاندوآب، مراغه،زنجان، قزوین و کرج و طی جاده چالوس در روز جمعه تاریخ 9/5/1388 به رودبارک رسیده ودرساعت 14 پس ازثبت نام درقرارگاه کوهنوردی فدراسیون، دسته جمعی بسوی پناهگاه حرکت کرده وساعت20:30 به آنجا رسیده واتراق نمودیم . ساعت 23 ضمن سنجیدن توانایی اعضای تیم و جهت جلوگیری از ایجاد خلل درصعود تیم با مشورت آقایان مصطفی حیدری و امید شیخ محمدی بنابر پیشنهاد بنده تیم را به سه گروه بشرح زیر تقسیم نمودیم :
الف – گروه اول برای صعود ازگرده آلمانها شامل 4 نفر بنامهای : امید ( سرپرست گروه ) رضا – کسری – رزگار
ب – گروه دوم برای صعود ازمسیر سیاه سنگها شامل آقایان : حیدری ( سرپرست گروه )، عازمی، خضری رسولی، مسماری، نیاکان، هاشم پور ( نفر فنی گروه ) و آرش اسماعیل زاده ( نفر فنی گروه )
ج- گروه سوم برای صعود به قله سیاه کمان شامل : سینا ( سرپرست گروه ) صفری – علیپوروخانمها خدیجه خدیر – رابعه کریم زاده – سمیه کریم زاده ضمنا” قرارشد 2 نفرخانم بنامهای بیان فاضلی وسحر عبدی بدلیل کسالت پیش آمده برای سحر درپناهگاه باقی بمانند .
روز شنبه 10/5/1388
سه گروه فوق الذکر ساعت 5 بامداد از خواب بیدار شده وپس از صرف صبحانه راس ساعت 6 صبح هریک به مقاصد تعیین شده حرکت کردند .
گروه ما پس از رسیدن به حصار چال با بررسی وضعیت متوجه مسدودی راه مال رومنتهی به قله سیاه کمان شده ودرنتیجه دریخچالهای علم کوه راهپیمایی کرده که 9 ساعت و نیم بطول انجامید وساعت 15:30 به کمپ بازگشتیم .
گروه آقای حیدری پس ازگذشتن ازمسیرشن اسکی وصخرههای صعب العبورسیاه سنگها بخاطر آنکه خللی درسرعت گروه پیش نیاید مسئولیت گروه را به آقای رحیم رسولی واگذار نمودخ وآقایان حیدری و عازمی به کمپ بازگشته بودند . بقیه نفرات شامل 5 نفر بسوی قله رفته و پس ازرسیدن به ارتفاع 4750 متری بدلیل تاریک شدن هوا و یخ زدگی مسیر سیاه سنگها با تصمیمی کاملا” عاقلانه که ازسوی آرش مطرح شده بود به کمپ بازگشتند .
گروه صخره نوردان نیز ازگرده آلمانها با ابزار فنی وطناب صعود کرده بودند اما بعلت عدم بازگشت آنها نگرانی عمیقی بر همنوردان مستولی گردید که باعث شد آن شب را اکثرا” تاصبح بیدار بمانند.
لازم به ذکر است تیم چهارم کانون نیز که از کارکنان شهرداری مهاباد هستند به سرپرستی آقای جلیل پسوهای روز شنبه در پانگاه به ما پیوستند.
روز یکشنبه 11/5/1388
ساعت 7صبح تعداد7 نفر بنامهای رحیم رسولی – سلیمان علیپور – شهروز صفری- عثمان هاشم پور – آرش اسماعیل زاده و خانم بیان فاضلی و خودم(حسن سینا) جهت یافتن خبری از اعضای تیم سنگ نوردی به حصار چال علم رفته وپس از گشتن بسیار و پیدانکردن ردی از آنان درساعت 15:30 ناامیدانه بسوی پناهگاه براه افتادیم .
گویند درنا امیدیها بسی امید است …. در راه کمپ به فردی از اهالی رودبارک که دارای قاطرهای کرایه ای برای حمل وسایل کوهنوردان بود برخوردیم و اوپرسید : آیا شما ازبچه های مهاباد هستید ؟ وماپاسخ دادیم : آری . ایشان درادامه افزودند بچه های شما هم اکنون در استراحتگاه فدراسیون میباشند ! این خبر باعث گردید که من وآقای جعفر درویش آلی ( ایشان به همراه آقای محمد کاکهرشی از تیم شهرداری برای پیداکردن بچههای صخرهنورد درحصار چال علم بما پیوسته بودند) با بوسیدن صاحب قاطر از ایشان تشکر کردیم و حتی من خواستم مبلغ 5 هزار تومان مژدگانی به او بدهم که وی از دریافت آن پرهیز نمودند وخود را درشادی ما سهیم دانستند . نیم ساعتی نگذشته بود که امید شیخ محمدی به موبایلم زنگ زد ومارا کاملا ازنگرانی رهایی بخشید . پس از ایشان نیز خانم رابعه کریم زاده زنگ زد وخبر تماس بچه ها را اعلام نمود ومن ضمن تشکر با ایشان گفتم تا قبل از رسیدن ما به پناهگاه وسایل ها را جمع کنید تا زودتر از کوه فرود کنیم .
ساعت 21 به قرارگاه فدراسیون رسیدیم وپس از پرداخت هزینه برای هر نفربه مبلغ 3 هزارتومان دوش گرفته ، شام ( ماکارونی که توسط خانم خدیجه خدیر تهیه گردید ) صرف نمودیم وبه استراحت پرداختیم .
روز یکشنبه 12/5/1388
ساعت 4:30 بامداد برپا زدیم وپس از جمع کردن وسایل وکوله ها سوار بر مینی بوس بسوی مهاباد عزیمت نمودیم که ساعت 22:30 به شهرمان رسیدیم ودرکانون از سوی جمعی از اعضاء مورد استقبال قرار گرفتیم .
نقاط قوت برنامه :
1- هماهنگی درتیم 2- داشتن تجهیزات کوهنوردی به اندازه کافی 3- ملبس بودن 80درصد اعضاء به لباس کوهنوردی
نقاظ ضعف برنامه :
1- نداشتن بی سیم 2- نداشتن دستگاه GPS
کانون کوهنوردان اوراز مهاباد – حسن سینا
14/5/1388
گزارش تیم سنگنوردی از صعود به قله علم کوه
هفتم الی یازدهم مرداد ماه 1388
تیم سنگ نوردی کانون کوهنوردان اوراز مهاباد روز چهارشنبه 7 مرداد ماه 1388 شامل: آقایان امید شیخمحمدی(مربی و سرپرست)، عثمان هاشمپور، رضا محمد بایزریدی، کسری قاضی، رزگار قرنی و آرش اسماعیلزاده جهت صعود از گرده آلمانها به قله علم کوه عازم رودبارک شد. ابتدا با اتوبوس از مهاباد به تهران و سپس به کلاردشت رفته ساعت 16 روز پنجشنبه به محل فدراسیون کوهنوردی رودبارک رسیدیم.
بعد از کمی استراحت به داخل شهر رفته و مایحتاج لازم برای شام اول را خریداری کردیم. ساعت 6 صبح روز جمعه 9 مرداد ماه به وسیله یک دستگاه وانت سایپا به طرف بریر که حدود 50 دقیقه با اقامتگاه فدراسیون فاصله دارد حرکت کردیم. کوهنوردانی که قصد صعود از مسیر علمچال را دارند از این منطقه صعود خود را آغاز میکنند.
بعد از حدود 6 ساعت کوهپیمائی ساعت 14:30 به پناهگاه در ارتفاع 3800 متری رسیدیم. به غیر از ما چند تیم دیگر در منطقه حضور داشتند. هوا نسبتا خنک بود و ساعت 20 تیم دوم به سرپرستی آقای حسن سینا که یک روز بعد از ما از مهاباد به وسیله یک دستگاه مینیبوس حرکت کرده بودند به ما ملحق شدند. شب تصمیم بر این گرفته شد که آقایان عثمان هاشمپور و آرش اسماعیلزاده جهت حمایت تیم دوم از مسیر سیاهسنگها صعود نمایند. تیم 4 نفره ما نیز ساعت 5:15 بامداد شنبه 10 مرداد حرکت خود را شروع کرد. ساعت 9 صبح کار را روی گرده آلمانها شروع کردیم. هوا خوب بود ولی کمکم باد شدیدتر و هوا سردتر میشد. در حین صعود به میانیها (که عموما میخ بودند) و طناب ثابتةای تیمهای قبلی برخورد میکردیم. از ساعت 15 به بعد هوا بسیار سرد شد. به طوری که باپوشیدن لباسهایمان هنوز لرز داشتیم. به همین دلیل در قسمتهای ساده مسیر جهت سرعت در کار و از دست ندادن زمان از طناب استفاده نمیکردیم! نفر اول (سرطناب) میانیها و کارگاه را نصب میکرد، نفرات دوم و سوم با استفاده از حمایت بروسیک صعود میکردند و نفر آخر نیز میانیةا را جمع میکرد. در تعداد زیادی از دهلیزها و شکافهای مسیر یخ وجود داشت که مستلزم استفاده از کلنگ بود. پس از تحمل سرمای زیاد بالاخره ساعت 21 هنگامی که هوا کاملا تاریک شده بود به قله رسیدیم. باد بسیار شدیدی میوزید. سریعا ابزارهای فنی را جمع کردیم و جهت کم کردن ارتفاع آماده شدیم.ابتدا قصد بازگشت از مسیر سیاهسنگها را داشتیم ولی با مشاهده مسیر متوجه شیب زیاد و برف سفت بسیاری شدیم با توجه به اینکه فقط یک کلنگ داشتیم و کفشهایمان مناسب نبود تصمیم گرفتیم از مسیر حصارچال برگردیم. بعد از 12 ساعت فعالیت به ارتفاع 4000 متر رسیدیم و تصمیم گرفته شد شب را همیجا سپری کنیم. متاسفانه نه چادر داشتیم و نه کیسه خواب و نه کت پر،بنابراین چالهای را پیدا کردیم که شدت باد در آن کمتر بود،با سنگ دیواری مقابل آن برپا کردیم و کولههای را زیر خود قرار داده پتوهای نجات را دور خود پیچیدیم و تا ساعت 5:30 بامداد روز یکشنبه 11 مرداد ماه که هوا روشن شد همانجا بیواک کردیم. بعدا از روی نقشه فهمیدیم جائی که شب را در آنجا ماندیم یخچال(هرچی کش) نام دارد. صبح بعد از خوردن کمی تنقلات به راه افتادیم. تقریبا مطمئن بودیم پناهگاه پشت خطالراس کناری ما قرار دارد. ولی بعد از 2 ساعت صعود از یک مسیر شناسکی و صخرهها با رسیدن به بالای خطالراس، یک حصار و یک خطالراس دیگر جلوی ما قد علم کرد.ابتدا تصمیم گرفتیم از طریق صخرههای پائینی قله (شاخک) تراورس کرده و خود را به بالای خطالراس مقابل برسانیم یا اینکه مستقیما فرود کرده دوباره به خطالراس صعود کنیم ولی به دلیل شیب زیاد و مسیر صخرهای و باد شدید، منحرف شدیم و دوباره به پائین برگشتیم و از مسیر پاکوب خود را به حصارچال رساندیم. حدود ساعت 15 بعد از 34 ساعت بیخبری از دیگر اعضای تیم جائی رسیدیم که موبایل خط میداد و خبر سلامتی خود را به دیگر اعضا دادیم. سپس از کنار رودخانه راه را ادامه داده به قرارگاه افتتاح نشده فدراسیون رسیدیم و از آنجا با یک دستگاه وانت نیسان به قرارگاه فدراسیون برگشتیم. تیم دوم ساعت 21 به ما پیوست.