گزارش برنامه دو روزه کوهنوردي دالانپر
پنجشنبه4 و جمعه5 تیر ماه 1388
منطقه ترگهوهر (روستاي دزه و گيسيان)
گروه 40 نفره از کوهنوردان کانون به سرپرستی آقای ابراهیم خاتمی از ساعت 15:30 روز 5شنبه 4 تیر ماه 1388 در محل دفتر کانون تجمع کرده ولی به دلیل تاخیر حضور مینیبوسها (دلیل تاخیر نوشتن برچسب شرکت امید سیر بر روی مینیبوسها بوده)پس از قرار دادن کولهها در دو دستگاه مينيبوس به رانندگی کاک حسین (یار همیشگی کانون که به عضویت کانون درآمده) و کاک مراد ( که او هم کم کم پای ثابت برنامههای کانون شده) ساعت 16:30 به طرف شهرستان اشنويه حرکت کردند. (شرحی کوتاه از شهرستان اشنویه را در گزارش قبلی بوز سینا آوردهایم).
ساعت 17:30 به اشنويه رسيديم. براي رفتن به روستاي دزه مرگور بايد در امتداد جاده اشنويه به اروميه به سهراهي روستاي آغبلاغ برويم سپس در سمت چپ از جاده آسفالته به سوی غرب در طول جاده “مرگور” از 2 گردنه ميگذريم تا به دشتي بسيار سرسبز و زيباي برسيم که در حصار کوههاي بلند و پربرف دالانير و بوز سينا قرار دارد. توده بزرگی از ابر سیاه هوا را تاریک کرده بود و رعد برق بر فراز قله دالانپر نوبد بارانی شدید میداد. ساعت 18 در نزدیکی دهیاری دزه (دیزج) بارندگی شروع شد و ما را غافلگیر کرد، شدت بارندگی بعد از چند دقیقه به حدی زیاد شد که به ما فرصت نداد کولههای روی باربند مینیبوس را بپوشانیم و تعدادی از کولهها خیس شد. به روستای بزرگ دزه میرسیم دوستان دیگرمان در مینیبوس دوم زودتر رسیده و منتظر ما بودند ظاهرا برخورد برق آسمان به زمین در نزدیکی آنها باعث شده بود دستگاههای برقی چند مغازه بسوزد و ساعت مچی همنوردمان آقای علی توژلی نیز از کار افتاده بود. بعد از توقفی کوتاه ساعت 19 به روستای قولهبی (تنه درخت بید) رسیدیم. یک ساعتی باران به شدت بارید و همچنان آسمان را ابر وسیع و سیاه پوشانده بود ولی هوا به شدت مطبوع بود. ما مجبور شدیم شب را در مسجد روستا بمانیم و مسیر برنامهی صعود را برای فردا از همان روستا به قله دالانپر تنظیم کنیم. البته تعدادی از همنوردان تصمیم گرفتند در هوای آزاد چادر بزنند و سه بار بارندگی دیگر را تا صبح تجربه کنند. شام ساعت 21 صرف شد. ساعت 23 گروهی از کوهنوردان شهرستان بانه که کاملا خیس شده بودند، مسیر طولانی قله تا روستا را در زیر بارش برف و باران طی کرده بودند به روستا رسیدند سرپرست گروه که تجربه بارها صعود به این قله را داشت میگفت سیل و باران طولانی و بارش برف در قله به آنها اجازه نداده بود چادرهای خود را برپا کنند و به دلیل عدم اطلاع از وضعیت هوا در ساعات آینده تصمیم گرفته بودن خود را به روستا برسانند. اعضای کانون فورا شرع کردند به آماده کردن چای برای کوهنوردان بانهای که پس از کمی استراحت ساعت 11:30به وسیله دو دستگاه مینیبوس کانون این عزیزان را به روستای دزه محل اتوبوس خودشان رساندیم. ساعت 24 خاموشی داده شد. هوای داخل مسجد بسیار خوب بود طوری که میشد بدون کیسه خواب و پتو هم خوابید. دوستان ساعت 5 صبح هنگامی که هنوز هوا تاریک بود بیدار شدند و جملگی از خواب بسیار راحت شب گذشته میگفتند. بدون صرف صبحانه ساعت 6 صبح از مسیر روستای سوله دووکهل(آبشار دودی) و از کنار همین آبشار 40 نفر از کوهنوردان به سرپرستی آقای ابراهیم خاتمی حرکت خود را آغاز کردیم. زمین گلی و گیاهان بسیار خیس بود و هنوز آفتاب طلوع نکرده بود. در سربالائی روستا در مسیر غربی هنگامی که از میان گیاهان خیس و تا به کمر مرتفع رد میشدیم طلوع بسیار زیبای خورشید پشت سرمان در حال اتفاق بود. یک ساعتی طول کشید به آبشار رسیدیم. صدای مهیب آن و زیبائی خیره کننده باعث شده یک ربع ساعت برای گرفتن عکس تاخیر کنیم. راه خود را تا ساعت 8 صبح در شیبی ملایم و گاهی تند ادامه دادیم تا در محل اولین ههوار (چادر گلهداران) کنار چشمه و نهرهای آب برای صرف صبحانه و استراحت بایستیم. گروه بعد از صرف صبحانه از شیبی تند و راه مالرو و پاکوب و گاهی از میان پوشش سرسبز گیاهی و زمینهای بسیار خیس با گذشتن از کنار چادرهای ییلاق ایلات راه خود را ادامه داد. ساعت 12 به پای قله رسیدیم. جائی که به میرگهفال معروف است. میرگ زمینهای وسیعی در ارتفاعات است با پوشش گیاهی بسیار انبوه و در عین حال پر از آب برفهای قله و چشمههای زیاد. در وسط همین محل و جائی که چند متری بلند تر و خشک است تابلوئی نصب شده با این جملات:
همنوردان به احترام این کوهنورد مهابادی با گذاشتن دسته گل و فرستادن فاتحه یاد وی را گرامی داشتند. بعد از کمی استراحت گروه 15 نفری از همنوردان به سرپرستی آقای هیمن سلطانی به سوی قله حرکت کرد. ساعت 14:30 بر فراز قله پلاکارد یادبود آقای جفائی در سالروز پرواز سفیدشان جایی که عقابها پرواز میکنند(دالانپر) به اهتزار در آمد. قله به سهسنوور معروف است یعنی مرز سه کشور عراق، ترکیه و ایران. 10 نفر از اعضای کانون ساعت 14 با اجازه از سرپرستی برنامه به سرپرستی آقای توژلی جهت کم کردن ارتفاع از مسیر بوز سینا به طرف روستا برگشتند. دوستان دیگر ما ساعت 16:30 از قله بازگشته به میرگه فال رسیدند و پس از صرف ناهار ساعت 17 آماده بازگشت از همان مسیر صبح شدیم.
کلیه کوهنوردان در نهایت سلامت ساعت 20 در روستای (قوله بی) سوار مینیبوسها شده خوشحال از اجرای برنامهای موفق ساعت 24 به مهاباد رسیدیم.
در اینجا باید از کلیه همنوردان تشکر کرد به دلیل همکاری در اجرای یک برنامه گروهی موفق و از دوستانی که همیشه به یاد دارند که باید کوهستان را پاکیزه نگه داشت. کیسههای آشغال جمع آوری شده را همیشه بر کولههای آنها در بازگشت میبینیم.
از آقایان جمال و عطا عزیزی هم سپاسگزاریم هرچند در بعضی از برنامهها حضور ندارند ولی قبل از حرکت در دفتر کانون حاضر شده و نگران چگونگی اجرای برنامه هستند، حس مسئولیتشان را ارج مینهیم.