کوه پیمایی, گزارشات صعود

گزارش هه‌وشین- بازارگه سال 88

گزارش هه‌وشین- بازرگه

گزارش برنامه شب‌مانی و کوهپیمائی دره بازرگه – هه‌وشین – میدان به‌له‌ک مهاباد روزهاي پنج‌شنبه و جمعه 22 و 23 مرداد ماه  سال 1388

برنامه دو روزه کانون به عنوان آخرین برنامه قبل از ماه مبارک رمضان با حضور تعداد 11 نفر از اعضای کانون به سرپرستی آقای حسن سینا در روزهای پنج‌شنبه و جمعه 22 و 23 مرداد ماه برگزار شد.

تیم ساعت 17:30 از مقابل کانون به وسیله مینی‌بوس کاک حسین عزیزی به طرف ابتدای دره هه‌وشین حرکت کرد. مسیر جاده پسوه ابتدا با عبور از کنار پارک ملت و دریاچه سد مهاباد از روستای قاضی‌آباد می‌گذرد. در انتهای دریاچه سد با عبور از گردنه‌ی “میدان به‌له‌ک” به ایستگاه پرورش ماهی که کنار چشمه‌ای پرآب قرار دارد می‌رسیم. مسیر حدود 35 کیلومتر طول دارد ولی به دلیل پیچ‌های زیاد و گردنه حدود یک ساعت و نیم طول خواهد کشید. ساعت 19 در حالی که راننده مینی‌بوس نیز نتوانست از دیدن مناظر زیبای دره هه‌وشین صرف نظرکند و همراه ما آمد به طرف محل شب‌مانی حرکت کردیم. حدود نیم ساعت از کنار نهر آب و از زیر درختان بید،‌گردو، سیب و انگور وحشی از راه مالرو با شیبی ملایم را باید طی کرد تا به ابتدای دره‌ی “بازرگه” برسیم. سمت راست از راه مالرو سنگ‌چین شده با شیبی 45 درجه و به صورت مارپیچ به دره بازرگه میرسد.(روستاهای بازرگه و هه‌شین در بالادست این دو دره دیگر مسکونی نیست و در زمان جنگ تخریب شده است). پس از نیم ساعت راهپیمائی از راه مالرو کنار نهر آب و زیر سایه درختان به درختان گردو میرسیم، کنار چشمه‌ای گوارا، ‌چادرها را برپا می‌کنیم و آتش را از هیزمهای خشک شده برپا میکنیم تا از ترس حمله احتمالی خرسها تا صبح روشن بماند. هوا خنک است و  چائی معروف “کتری سیاه” را تا نیمه‌های شب بارها دم می‌کنیم. شام دور هم کنار آتش صرف شد. بیانه فاضلی مختصری از سرمازدگی و یخ زدگی و پزشکی کوهستان را شرح داد و تا ساعت 12 به صحبت پیرامون برنامه‌های اجرا شده گذشت. راننده مینی‌بوس قصد بازگشت داشت، شب تاریکی بود و هنوز از مهتاب خبری نبود. گویا ماه از ساعت 2 بامداد طلوع خواهد کرد. آقای ابراهیم خاتمی به همراه آرش و کیان با استفاده از چراغ پیشانی، آقای عزیزی را تا کنار مینی‌بوس همراهی کردند و ساعت یک و نیم بامداد بازگشتند. در مسیر حرکت چند جائی سگهای گله بخصوص در شب عرصه را بر عابرین تنگ خواند کرد، در صورتی که تجربه برخورد را نداشته باشی حتما خود را خواهی باخت، (آن هم سگهای گله کوهستان) چند نفر از بچه‌ها ساعت 3 شده هنوز نخوابیده و سر گرم صحبت‌ بودند. نیمه‌های شب دیگر باید داخل کیسه‌خواب خزید ولی سرمای بسیار مطبوعی بود و در نتیجه خوابی لذت بخش جائی که صدای جریان آب و سکوت تاریک شب با صدای شراره‌ی آتش و بوی دود هیزم درهم می‌آمیزد. به دلیل عمق دره و درختان ساعت 8 صبح هنوز از آفتاب خبری نبود. تا ساعت 9 صبحانه صرف شد. محل چادرها را به مقصد بازگشت به دره هه‌وشین ترک کردیم و مجددا از کنار نهر آب و سایه درختان به طرف ارتفاعات حرکت کردیم. آفتاب گرم تابستان در هوائی صاف را می‌شد حس کرد بخصوص در بلندای دره جائی که دیگر باید از درختان و سایه فاصله گرفت و از شیب بیشتر دامنه کوه به طرف قله رفت. هرچند از اینجا تا 5 ساعت دیگر را فقط زیر آفتاب گرم تابستان باید کوهپیمائی کرد و این باعث کم شدن سرعت گروه خواهد بود ولی وزش باد نسبتا خنک در ارتفاع ما را یاری می‌داد. ساعت 15 به یال انتهای مسیر میرسیم و یکساعت و نیم تا دره “میدان بلک” از میان گیاهان خشک و دارای تیغ بسیار عبور می‌کنیم.ساعت 16:30 بعد از عبور از یک باغ بادام و گردو به چشمه سفید(کانی سپی) رسیدیم. چشمه دایره‌ای به قطر حدود چهار متر و دارای دیواره‌ای منظم و سنگ چین شده است که آب از کف چشمه میجوشد و بسیار زلال و سرد است. ناهار و استراحت زیر سایه ایوان خانه‌باغ تا ساعت 18 طول کشید و سپس با حرکت در شیب بسیار تند باغ خود را به جاده رساندیم. به دلیل تغییر در برنامه مسیر بازگشت از دره میدان به طرف سه‌راهی دهبکر را حذف کرده (زیرا این مسیر خود سه ساعت طول خواهد کشید)به وسیله موبایل از کاک حسین راننده مینی‌بوس خواستیم به طرف بالای گردنه حرکت کند. (جالب است در این ارتفاع فقط در یک نقطه موبایل آن هم نوع سونی اریکسون خط میداد که این هم توسط صاحب باغ کشف شده بود) بعد از نیم ساعت حرکت کنار جاده اصلی به طرف پایین بر بلندای صخره‌ای تا ساعت 19:30 منتظر شدیم و کاک حسین آمد.

ساعت 20:30 تمام اعضای تیم در نهایت سلامت در حالی که هزاران نفر از مردم مهاباد روز جمعه خود را کنار سد سپری میکردند از همان راهی که آمده بودیم به مهاباد رسیدیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *