گزارش برنامه کوهپیمایی روز پنجشنبه 7 و جمعه 8 مردادر ماه 1389
مقصد: منطقه دالان پر دریاچه بنچول و جوار منطقه صفر مرزی سه کشور ایران، ترکیه و عراق
هدف برنامه: پاکسازی منطقه از زباله و آموزش کوهپیمایی
نوع برنامه : کوهپیمایی سبک یک روزه
سرپرست: آقای محسن الهویسی
محل برنامه: منطقه مرگور اشنویه بخش دزه روستاهای کیسیان
تعداد: 35 نفر
ساعت 14 روز پنجشنبه 7 مرداد ماه محل تجمع کانون کوهنوردان اوراز مهاباد تعیین شده بود ولی تا ساعت 15:30 منتظر دو نفر از اعضای کانون ماندیم و آن هم به دلیل علاقهای بود که همنوردان به حضور آنها در برنامه داشتند. یک ساعت و نیم در حرکت تاخیر داشتیم و در مسیر نیز یکی از مینیبوسها به دلیل نداشتن لیست مسافران مجبور شد از راه فرعی حسنلو عبور کند از مینیبوس دیگر جدا شده از کنار تپهباستانی حسنلو حرکت کرده بر حسب اتفاق با یک کارخانه بستنی سازی جدید روبرو شدیم که محصولات خود را از شیر گاومیش تهیه میکند. همانجا توقف کرده سرپرست برنامه برای همنوردان بستنی خرید که در این هوای گرم تابستانی ساعت 16:30 با خنکا و طعم و بوی عالی بستنی جگرمان حال آمد در خروجی نقده با مینیبوس کاک حسین دوباره همراه شده به سوی بوزسینا حرکت خود را ادامه دادیم. در بخش دیزج مرگور وسایل مورد نیاز را خریداری کرده و در خانقاه معروف شیخ دست و صورتی شستیم و سپس در ادامه حرکت از روستای گیسیان گذشته وارد گردنه پرپیچ و خم با جاده باریک آسفالته مرزی شدیم که از کنار قله بوز سینا میگذرد.
با توجه به سهولت در دسترسی به این منطقه هر اتومبیلی به راحتی از این جاده عبور کرده در نتیجه چشممان روز بد نبیند همه جا مملو از سوقات تمدن؟! شده بود. نمیدانستیم در این غروب زیبا باید 35 نفر کوهنورد در همان ابتدای راه کجا را از آشغال پاک کنیم. هرکاری از دسمان برآمد انجام دادیم و بعد راهی دریاچه بنچول شدیم. این دریاچه در زیر قلهای به همین نام قرار دارد و در کنار چشمهای سرد کمپ را برقرار کردیم. از چادرها به شکل دایره حیاط بزرگی درست کردیم تا فردا که قرار بود حدود 75 نفر از دانشجویان دانشگاه علمی کاربردی شماره 3 مهاباد مهمانمان باشند در این محل کلاسهای 1-امداد و نجات کوهستان2-پوشش و لباس در ارتفاعات3-وسایل و لوازم کوهنوردی و کاربردهای آن 4-بحث کوتاهی در مورد لزوم حفاظت از محیط زیست دایر گردد.سپس به سرعت شام را تدارک دیدیم.برنامه شاد موسیقی با ویلون استاد جلال رحیمی و ضرب دیاکو و آواز آقایان ابراهیم خاتمی و ابراهیم پسوهای تا پاسی از شب ادامه داشت. در کنار آتش (جوبها را از نجاری تهیه کردیم) ساعت 2 بامداد زمان تولد یکی از همنوردان توسط پسرش او را از خواب بیدار کرده برایش آواز تولدت مبارک را خواندیم که حسابی غافل گیر شده و با چشمانی خوابآلود شروع به خنده و شادی کرد.تا ساعت 3 بیدار بودیم و کم کم دوستان رفتند تا بخوابند و تا 6 صبح از شدت سرما لرزیدیم. ساعت 6 از خواب بیدار شده در یک گروه 30 نفری به سوی دریاچه حرکت کرده و منطقه اطراف آن را مثل دسته گل پاکسازی کردیم تا زمانی که دانشجویان تازه وارد آمدند منطقه را همچنان بکر و زیبا ببیند. بعد از مدتی با برف شربت سرد نوشیدیم و به محل کمپ برگشتیم.حدود ظهر دانشجویان رسیدند که بعد از خیر مقدمی صمیمی و استراحت دوباره همراه با آنان راهی دریاچه شدیم. دانشجویان آنجا را از زیبایی گوشهای از بهشت نامیدند.همانجا دو کلاس حفظ محیط زیست (محسن اله ویسی) و امداد و نجات و پزشکی کوهستان(هادی بهزادپور) برگزار شد.دو کلاس بعدی را به بازگشت کمپ موکول کردیم.بعد از بازگشت و برگزاری کلاسهای باقی مانده ناهار صرف شد و آماده بازگشت به مهاباد شدیم.در راه یکی از همراهان به شدت بیمار شد و مجبور شدیم وی را به بیمارستان نقده ببریم پس از یک ساعت تاخیر به دلیل معاینه و تزریق سرم راهی مهاباد شدیم که به راهنمایی آقای استاد علی راه را اشباه رفته و یک ساعتی در کوچه باغهای نقده و اشنویه سرگردان بودیم تا بالاخره به جاده مهاباد رسیده ساعت 23:30 به مهاباد رسیدیم.
وضعیت جغرافیایی و طبیعی منطقه در گزارشات قبلی بوز سینا و دالانپر در آرشیو موجود است.
محسن الهویسی